زبانحال امام کاظم علیهالسلام هنگام شهادت
در میان هلهـله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گـم می شود بس که بازی می کند زنجیرها با گردنم در گلـویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب، بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعـا گـم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه، درسینه به ضرب بی هوا گم می شود از یهودی ضربه خوردم خوب میدانم چرا گوشـوار بچه ها در کـربلا گم می شود |